پروفایل نویسنده آرشیو مطالب کلیه مطالب این وبلاگ طراح قالب : آی تم |
رابرت "راب" گرگوری بوردون (به انگلیسی: Robert Gregory Bourdon)، متولد ۲۰ ژانویه ۱۹۷۹، (۳۰ دی ۱۳۵۷) در کالاباساس ایالت کالیفرنیا آمریکا، درامر گروه لینکین پارک میباشد.[۱] او متولد در یک خانواده یهودی و همانند گیتاریست گروه، برد دلسون، یهودی مذهب میباشد. رابرت حدوداً در سن ۱۰سالگی، همراه خانواده به کنسرت گروه اروسمیث میرود و تحت تاثیر درامر این گروه جوی کرامر قرار میگیرد و به درام علاقهمند میشود. مادر وی که دوست دختر پیشین جوی بودهاست از او کمک میگیرد تا به راب آموزش درام بدهد و راب هم از همان سالها به نواختن درام میپردازد.
از همان کودکی نواختن پیانو را با قطعات کلاسیک آموزش دید. راب اما زودتر از سایر اعضای لینکین پارک کار گروهی و فعالیت در یک تیم حرفه ای موسیقی را تجربه کرد. او تنها ۱۳ سال داشت که به عنوان نوازنده درام وارد چندین گروه موسیقی شد و حتی یک بار هم با تنی چند از دوستایش به دوباره نوازی آهنگ های معروف از گروه های معتبر پرداخت.
بوی روح نوجوانی میده از گروه نیروانا یکی از همین آهنگ ها بود که اجرای مجدد آن توسط گروه سر و صدای فراوانی به راه انداخت، همین موقع بود که با برد آشنا شد، از آنجایی که برد در پریکز به جایی نرسید و راب هم از تقلید کارهای سایرین خسته شده بود، تصمیم گرفتند در کنار هم یک کار تجربی را در گروهی متعلق به خود به سرانجام برسانند، نتیجه این همکاری گروه Relative Degree بود، مخلوطی از سبک های راک، فانک و رپ که علیرغم کوشش دو ساله آنها در ارائه کارهای جدید و حرفه ای، باز هم تلاشهای آنها به جایی نرسید و عاقبت متلاشی شد.
پس از آن راب مدتی ناپدید شد، هرچند در دبیرستان آگورا او را می دیدند اما هیچ کس از فعالیت های وی با خبر نبود، تنها چیزی که دوستانش از او در آن برهه به یاد می آورند این است: "راب عاشق گروه های فانک همون "اسلای" ، "فامیلی استون" ، "جیمز براون" و "تاوراف پاور" بود. او بیشتر اوقاتش را با دوستانش در این رابطه صحبت می کرد و یا در حال خرید ریکوردهای آنها دیده می شد." این ها را کاترین دوست صمیمی او در دبیرستان به خاطر می آورد.
اما کار راب در دبیرستان چندان خوب نبود، دوستانش از نوع کار وی به عنوان کابوسی وحشتناک یاد می کنند، برای همین بود که نواختن گیتار را شروع کرد و به دنبال جایگزین بهتری گشت، مدتی به شدت فرامین مذهبی را پیشه خود ساخت و آموزش تعالیم روحانی را پی گرفت. اینجا بود که عشق به نظام در او شعله ور شد و به مدرسه نظامی رفت "در مدرسه نظام یک روز شاهد رژه نظامی بودم و آنجا بود که شیفته دسته موزیک شدم مخصوصاً ساز دارم."
راب سریعاً خودش را به دسته موزیک معرفی کرد و خواست تا نوازندگی درام را بیاموزد ظرف مدت کوتاهی به چنان مهارتی رسید که همه را شوکه کرد. سال چهارم مدرسه نظام بود که همراه مادرش به یکی از کنسرت های گروه راک اروسمیث می رود. مادرش از سالها پیش با درامر گروه یعنی "جوی کرامر" آشنایی داشت و او را به خوبی می شناخت، بنابراین راب از این کانال توانست به پشت صحنه برود و فعالیت های اروسمیث را از نزدیک مشاهده کند و حتی مدت کوتاهی نزد جوی کرامر مهارت های خاصی را آموزش دید.
در همین اثنا که به عنوان عضو جایگزین و ساعتی در چند گروه کوچک به نوازندگی می پرداخت، مجبور بود که برای گذراندن زندگی شغلی هم پیدا کند و چن هیچ حرفه خاصی را به خوبی نمی دانست به پیش خدمتی روی آورد. با همه این مشکلات هرگز تحصیل را رها نکرد و شاید بزرگترین شانس زندگی اش رفتن به کالج پاسادانا بود، جایی که علاوه بر ملاقات با مایک و برد، با جو هم آشنا شد.[۲]
بالاخره در سال ۱۹۹۶ همراه با مایک شینودا و جو هان تصمیم به ایجاد یک گروه راک به نام Xero میگیرند. رابرت در حالی وارد گروه میشود، که تنها ۱۷ سال سن داشت. بعد از پیوستن چستر بنینگتون به گروه به عنوان خواننده و بعد از تغییرنام گروه به نام "هایبرید تئوری" (Hybrid Theory)، بالاخره نام لینکین پارک برای گروه انتخاب میشود.[۳]
نظرات شما عزیزان:
aytem.cf |